ساحات وجودی انسان و ارتباط آنها با یکدیگر از منظر ابن سینا

پایان نامه
چکیده

به ظاهر همه اتفاق نظر دارند که انسانشناسی عالی ترین مقصد و منظور تحقیق فلسفی است و در تمام مکاتب گوناگون فلسفه ، هدف مذکور پیوسته تایید و تاکید شده است . آنچه از میان مقصود نظر ماست ، توصیف و تحلیل و نقد دیدگاه انسانشناختی ابن سینا آن هم در پرتو نظریات جدید می باشد. یکی از این مسائل ، حقیقت انسان از منظر ابن سینا می باشد . از آنجائی که وی به دو ساحت نفس و بدل برای آدمی قائل است ، این سوال مطرح می شود که کدام ساحت ، حقیقت انسان را تشکیل می دهد؟ در جواب گوئیم با توجه به مبانی شیخ همچون ترکیب انضمامی ماده و صورت حقیقت انسان ، مجموع نفس و بدل می باشد. از دیگر مسائل ، ساحات وجودی نفس و ارتباط آنها با ذات نفس از منظر شیخ الرئیس است که وی ساحات وجودی نفس را افعال و انفعالات و قوا می داند و از دیدگاه وی ارتباط افعال با ذات نفس. ارتباط علی و معلولی است و ارتباط انفعالات با ذات نفس ، ارتباط عرض و موضوع آن است . وی ارتباط قوای غیرعاقله با ذات نفس را ارتباط ابزار و صاحب ابزار می داند ، علاوه براینکه به وحدت قوای عاقله با ذات نفس قائل است و از آنجا که ترکیب علت و معلول ، عرض و موضوع آن و ابزار و صاحب ابزار را ترکیب انضمامی می داند ، نمی تواند اتحاد ساحات نفس با ذات نفس را به اثبات برساند. با ارزیابی این نظریات ، ناتوانی دیدگاه ابن سینا آشکار می شود ، چرا که سیستم فلسفی او از دو جهت ناسازگاری درونی و بیرونی رنج می برد. از جهت ناسازگاری درونی : به عنوان مثال وی حقیقت انسان را نفس او می داند اما با توجه به مبانی وی ، مجموع نفس و بدل خواهد بود و از جهت ناسازگاری بیرونی : به عنوان نمونه دیدگاههای وی با آموزه های دینی ناسازگار است . ناسازگاریهایی که نظریه رقیب وی یعنی نظریه ملاصدرا از آن مبرا است.

۱۵ صفحه ی اول

برای دانلود 15 صفحه اول باید عضویت طلایی داشته باشید

اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

منابع مشابه

کرامت از منظر ابن سینا و ابن عربی

از متون عرفانی این گونه فهم می شود که مشایخ صوفیه به رغم گفته های مناقب نویسان از عنوان نمودن خرقعادت و کرامت غیر طبیعی و ناباورانه پرهیز می کردند و اصولاً در دوران اولیۀ پیدایش تصوّف، قدرت خارق-العادۀ اولیاء نقش چندان مهمی در جایگاهشان نداشت. اما رفته رفته با پیدایش سلسله های صوفیه این امر ازاین جهت که هر یک از آنان برای اثبات ح قانیت خویش از آن بهره می گرفتهاند، اهمیت فوق العاده ای می یابدو نوع...

متن کامل

وجود از منظر افلاطون و ابن سینا

چکیده بحث وجود اساسی ترین مسئله در تاریخ طولانی فلسفه بوده و ذهن متفکران را به خود مشغول داشته است. افلاطون و ابن سینا در مقام بزرگ ترین فلاسفه درباب وجود دیدگاه های بدیعی داشته اند که در این نوشتار بر آنیم تا با روش و نگاهی تحلیلی به مبانی این دو فیلسوف بدانها پرداخته و با یکدیگر مقایسه کنیم تا نشان دهیم که این دو دیدگاه درباب وجود چه تفاوتهایی دارد و این اختلاف چه تأثیری بر نگاه ما به موجودات...

متن کامل

ساحات وجودی انسان در فلسفه صدرایی

در این رساله بنا داریم که از دریچه فلسفة ملاصدرا نگاهی به ساحات وجودی انسان بیاندازیم. بنابر نظر ملاصدرا اولا انسان چند ساحت دارد و ثانیا این ساحات همگی به وجود انسان بر می گردند. معرفت نفس در فلسفه ملاصدرا نقش کلیدی و محوری دارد بطوری که سعادت و شقاوت انسان را با توجه به آن مطرح می کند. از آنجا که بنظر ملاصدرا انسان عصاره تمام هستی است شناخت انسان نسبت به خودش او را به تمام هستی آگاه و وی را د...

15 صفحه اول

قضا و قدر و سرنوشت انسان از منظر ابن سینا و فخر رازی

این مقاله دیدگاه ابن­سینا و فخر رازی را در مسئله قضا و قدر و جبر و اختیار می­کاود. دیدگاه این دو، علی­رغم اختلافات اساسی در این مسئله، در برخی بخش­ها به هم نزدیک می­شود. ابن­سینا قضا و قدر را از مراتب علم فعلی الهی تلقی می­کند. تعاریف متعدد و دیدگاه­های او برخلاف تعاریف رازی منسجم، و حاصل دو رویکرد است که باید از هم تفکیک شود؛ گاه با رویکردی فلسفی و طرح علم الهی قضا و قدر را تبیین می­کن...

متن کامل

نقش عقل فعال در حیات انسان از منظر ابن سینا

عقل فعال، موجودی برتر از عالم طبیعت، عاری از ماده و احکام آن، قائم به نفس، غیر ذی وضع، و فعلیت صرف است. این عقل، حلقه ارتباط بین مجردات و مادیات و مبدأ صدور کثرات جهان مادی است و در کنار تمام افعال مرتبط با تدبیر عالم ماده، نقش برجسته ای در ارتباط با انسان یافته است. از منظر شیخ الرئیس در تمام مراحل حیات آدمی نقش بی واسطه و باواسطه عقل فعال مشهود است. در ناحیه حدوث انسان عقل فعال با عهده دار شد...

متن کامل

پارادوکس کرول از منظر ویتگنشتاین، ابن سینا، و خواجه نصیر

پارادوکس کَرول بنیادی‌ترین مفهوم منطق، یعنی مفهوم استنتاج را به چالش می‌کشد و چنین می‌نمایاند که در هیچ استنتاجی نمی‌توان از مقدّمات به نتیجه رسید. مقاله‌ی پیش رو این پارادوکس را بر سه اندیشمند بزرگ، ویتگنشتاین، ابن‌سینا، و خواجه نصیر، عرضه می‌کند و می‌کوشد تا راه‌حلّی را از سخنان آنان فرا چنگ آورد. ویتگنشتاین از یک وضع مقدّم «بیان‌ناپذیر» ولی «نشان‌دادنی» در همه‌ی استنتاج‌ها سخن می‌گوید که سرانجام...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید

ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده

{@ msg_add @}


نوع سند: پایان نامه

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023